معنی خان دولت - جستجوی لغت در جدول جو

خان دولت

لغت نامه دهخدا

(نَ / نِ یِ دَ / دُو لَ)

کنایه از مرکب. کنایه از اسب. (آنندراج) :
شاه شد از خانه دولت سوار
خانه دولت شد ازو بختیار.
امیرخسرو (از آنندراج)

(بِ دَ لَ)

یکی از نه دروازۀ شهر شیراز: ملک شرف الدین محمودشاه اینجو تجدید عمارت بارو (شیراز) کرد و بر بالای آن بروج جهت محافظان از آجر خانه ها ساخت. شهر شیراز هفده محله است و نه دروازه دارد...باب دولت... (نزهه القلوب چ لیدن ج 3 ص 114)

لغت نامه دهخدا

خاک دوست

دوستدار خاک، علاقمند به خاک، کنایه از دوست دار امور دنیوی است:
نه خاکی ولی چون زمین خاک دوست،
نظامی

لغت نامه دهخدا

خاک دوست

(کِ)

فدائی. رفیق. در برابر دوست مانند خاک بی ارزش بودن

لغت نامه دهخدا

خان دورو

یکی از راههای بین نوده بدشت یموت است، رابینو میگوید: از نوده به دشت یموت سه راه هست: جنوبی ترین آن خان دورو، و وسطی قراتپه و شمالی آن گردنۀ صادقانلی است، (از سفرنامۀمازندران و استرآباد رابینو ترجمه فارسی ص 220)

لغت نامه دهخدا

خانه دوست

(نَ / نِ)

دشنامی است که بکسی گویند که سبک پا باشد و هر روز ب خانه شخص آمد و شد کند. (ناظم الاطباء). کسی که همیشه اقامت و سکونت خانه دوست میدارد و این بمحل ذم مستعمل است. (آنندراج)

لغت نامه دهخدا

خان ولی

(وَ)

دهی است از دهستان حومه بخش مرکزی شهرستان اهر. واقع در 22 هزارگزی شمال خاوری اهر و 11 هزارگزی شوسۀ اهر کلیبر، ناحیه ای است کوهستانی و معتدل دارای 6 تن سکنه که شیعی مذهب و ترک زبانند. این دهکده از چشمه سار مشروب میشود، محصولاتش غلات و راهش مالرو است. و قشلاق ایل چلیپانلو بدانجا میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)

لغت نامه دهخدا

خان دل

(نِ دِ)

اشاره به کعبۀ معظمه است. (برهان قاطع) (آنندراج)

لغت نامه دهخدا

خان دونه

برنج درجه یک

فرهنگ گویش مازندرانی

خان دله

داخل خانه، پستو

فرهنگ گویش مازندرانی

معنی خان دولت - جستجوی لغت در جدول جو

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما